تاملاتی پیرامون کنفرانس تورنتو

0 478

دکتر مجید تفرشی پژوهشگر حوزه تاریخ و استاد دانشگاه در لندن ،مقاله ای دارند که در آن ابتدا گزارشی از سخنرانی ها و حال و هوای کنفرانس تورنتو ارائه می دهند و در لابلای این گزارش جالب و علمی هم دیدگاه های خود را در مورد جو حاکم بر کنفرانس ،معرفی تک تک سخنرانان وسوابق آنان ،موضوعات سخنرانی آنها و نیز نقد مطالبشان مطالبی راارائه می نمایندکه در نوع خود منحصر به فرد است.

ایرانی که ناقل این مقاله برای سایت می باشد نوشته است:

ایرانی:

ضمن گشت و گذار اینترنتی ،مطلع شدم دکتر مجید تفرشی ،پژوهشگر و تاریخ نگار ایرانی مقیم لندن گزارشی از کنفرانس تورنتو در وبلاگ خویش ارائه داده اند. 

ظاهرا این محقق تاریخ معاصر که پژوهش های زیادی از او در تاریخ سیاسی سده اخیر و اسناد وزارت خارجه بریتانیا منتشر شده ،به انگیزه شخصی و پژوهشی در کنفرانس تورنتو شرکت نموده و اطلاعات مفیدی را در مورد سخنرانان و مطالب آنها به دست داده است. 

قسمتی از گزارش ایشان را به نقل از وبلاگ فوق الذکر جهت آگاهی دوستان بهائی پژوهی در اینجا می آورم: 

 

دکتر مجید تفرشی : 

نوشته هایی از دیروز و امروز و شاید مفید برای فردا 

تاملاتی پیرامون همایش “دگراندیشی ستیزی و بهائی آزاری در ایران” 

نویسنده: مجید تفرشی – پنجشنبه ٦ امرداد ۱۳٩٠ 

http://mtafreshi.persianblog.ir/post/133 

به جای مقدمه: 

نوشتن در موضوع جنجالی و حساس بهائیت، حتی برای نگارنده که رسما ساکن خارج از ایران است نیز امری دشوار و حتی ناممکن است. این مساله از هر دو طرف (حکومت ایران و بهائیان) مبحثی است که با احساس و عواطف آئینی آمیخته و به سختی می‌توان برای داوری پیرامون آن و یا پژوهش در موضوعات مرتبط با آن به دور از اغراض، تعصبات و پیش فرض‌ها وارد شد. حساسیت‌های از هر دو سو، اگرچه از سوی مسئولان طرفین ماجرا وجود دارد، ولی به تاثیرگذاری گروه‌های غیررسمی نیز برمی‌گردد. از سوی دیگر، مستقل نوشتن در این گونه مقوله‌های حساسیت برانگیز، به سرعت می‌تواند نویسنده را هدف حملات تند از هر دو طرف مناقشه قرار دهد. 

دقیقا بر اساس همین حساسیت است که با وجود رایزنی‌ها و چانه زنی‌های بسیار و مساعدت، مشاورت چند تن از دوستان و تلاش چند هفته‌ای نگارنده برای انتشار نسخه خلاصه‌تر این نوشتار، در یکی از رسانه‌های داخلی، با هر گرایش سیاسی، عملا نافرجام ماند. البته واقعیت این است که اگر نگارنده به سانسور و یک جانبه نگری در این یادداشت تن می‌داد، طبعا امکان انتشار آن در ایران نیز میسر بود. 

صاحب این قلم تلاش می‌کند که تا حد امکان ورا و فرای از این گونه موانع، به عنوان یک ناظر عینی همایش سه روزه اخیر دانشگاه تورنتو و پژوهشگری که در طول ربع قرن گذشته به موضوع تاریخ بابی و بهائی توجه جدی تحقیقاتی داشته، به بررسی آن همایش پرداخته و بغضا مسایل حاشیه‌ای آن را نیز از نظر دور ندارد. 

شایان ذکر است که نگارنده در این نوشته وارد بحث نظری و کلامی پیرامون ارزیابی و نقادی بهائیت نشده و صرفا به موضوعات تاریخی، ارزیابی آکادمیک همای مذکور و تحولات اخیر مورد بحث پرداخته است. چرا که موضوعات گسترده کلامی و نظری در این مقوله، ضمن آن که در بضاعت و محدوده دانش و تخصص نگارنده نیست، ، پرداختن به آن‌ها در این مختصر نه مقدور است و نه میسور. 

پیش درآمد: 

بخش مطالعات تمدنهای خاور نزدیک و میانه دانشگاه تورنتو کانادا در روزهای جمعه تا دوشنبه اول تا سوم ژوییه 2011 میلادی/ دهم تا دوازدهم تیر 1390 شمسی میزبان همایشی با عنوان “دگراندیشی ستیزی و بهائی آزاری در ایران/ Intellectual Othering & the Baha’i Question in Iran” بود. به باور موافقان، مخالفان، علاقمندان و منتقدان بهائیت، این همایش در نوع خود اقدامی تازه و تلاشی نو در جهت لابی‌گرایی بهائیت و بهائیان در عرصه جهانی به شمار می‌رفت. 

در طول چند دهه اخیر، سازمان‌های رسمی بهائی در سراسر جهان همایشهای سالانه‌ منطقه‌ای و بین‌المللی دربسته و دعوتی را برای پیروان خود ترتیب داده و می‌دهند. از این میان می‌توان به همایشهای سالانه داخلی انجمن‌های بهائیان در بریتانیا و یا آمریکای شمالی اشاره کرد. ولی پیش از این، این همایشها نه به گستردگی همایش تورنتو بوده، نه با ظاهر فاخر آکادمیکی مانند این همایش برگزار شده و نه درهای آن بر روی عموم علاقمندان باز بوده است. 

به نظر می‌رسد که برگزاری همایش سه روزه دانشگاه تورنتو، در این ابعاد گسترده و در قالبی آکادمیک، بخشی از دور جدیدی از کارزار و لابی رسانه‌ای، سیاسی و بین‌المللی برای طرح دعاوی اعتقادی و گروهی سازمان بهائیان، به موازات و در پوشش دفاع از حقوق مدنی و مبارزه با تبعیض و آزار آنان در ایران کنونی است. در چند ماه اخیر برنامه‌های مختلف تبلیغی- رسانه‌ای، آکادمیک و سیاسی در حمایت از بهائیان صورت گرفته که عمدتا به عنوان نقض حقوق شهروندی آنان در ایران انجام شده است. 

دیگر پیش‌آمدهای اخیر بین‌المللی در تبلیغ بهائیان و پیشبرد لابی آنان: 

از بین این برنامه‌های چند گانه اخیر درباره بهائیان ایران، می‌توان به برگزاری جلسه پرسش و پاسخ به همراه نمایش اختصاصی فیلم مستند بهائیان در ایران، محصول اخیر تلویزیون بخش فارسی سرویس جهانی بی.بی.سی و ساخته مشترک آقای کسری ناجی و خانم رزیتا ریاضتی از کارکنان و برنامه سازان سرویس جهانی بی.بی.سی اشاره کرد که در روز سه شنبه 28 ژوئن/ 7 تیر، در باشگاه مشهور روزنامه نگاری فرانت لاین کلاب واقع در مرکز شهر لندن انجام گرفت. 

سوای مغایرت آشکار ساخت این فیلم کاملا جانب‌دارانه با مبانی منشور بی طرفی بی.بی.سی، اجرای این برنامه تبلیغی و کمپین گونه، در خارج از فضای مرسوم رسانه‌ای، بدون انگیزه خبری و در یک مراسم اختصاصی به دعوت مستقیم بی.بی.سی.فارسی، یکی از آشکارترین موارد نقض بی‌طرفی رسانه‌ای بخش فارسی سرویس جهانی بی.بی.سی به شمار می‌رود که سابقه‌ای به درازای عمر خود در دفاع آشکار و نهان از بهائیان و بهائیت دارد. در بخش پرسش و پاسخ این همایش، خانم پونه قدوسی مجری تلویزیون سرویس جهانی بی.بی.سی گرداننده جلسه بود و سازندگان فیلم به همراه دکتر نازیلا قانع فعال بهائی و استاد حقوق بشر بین‌المللی در دانشگاه آکسفورد و آقای دروری دایک مسئول بخش ایران سازمان عفو بین‌الملل نیز حضور داشتند. 

از دیگر برنامه‌های قابل تامل و تاثیرگذار اخیر در راستای کارزار تبلیغاتی جامعه بهائی، می توان به همایش نیمه خصوصی برگزار شده در روزهای گذشته در محل مجلس عوام بریتانیا با عنوان بحران حقوق بشر در ایران اشاره کرد. این نشست پارلمانی به مناسبت سومین سالگرد دستگیری اعضای رهبری جامعه بهائی در ایران و توسط کمیته میان حزبی دوستان بهائیان در پارلمان بریتانیا انجام شد و شماری از فعالان حقوق بشر و نمایمدگان پارلمان بریتانیا در آن شرکت کردند. 

سخنرانان این نشست عبارت بودند از: لوییس المن (نماینده مجلس عوام از حزب کارگر) شادی صدر (فعال فمینیست امور زنان و حقوقدان ایرانی)، امید جلیلی (کمدین مشهور ایرانی تبار و بهائی در تلویزیون، سینما و تئاتر بریتانیا و آمریکا)، نازیلا قانع (استاد بهائی حقوق بشر بین‌المللی در دانشگاه آکسفورد)، خاتازا گاندوی (فعال حقوق بشر در زمینه آزادی‌های دینی و از اعضای سازمان غیردولتی همبستگی جهانی مسیحیان)، مایک گیپس (نماینده بانفوذ مجلس عوام و رییس سابق کمیسیون خارجی پارلمان بریتانیا) و کیشان منوچا (مدیر دفتر روابط عمومی و دبیر جامعه بهائیان در بریتانیا). این نشست در تاریخ پنجشنبه 14 جولای/ 23 تیر در محل مجلس عوام بریتانیا برگزار شد. 

از نکات قابل تامل این همایش تاکید شرکت کنندگان بر ضرورت “افزایش آگاهی‌ها از طریق امکانات رسانه ها و تاثیرگذاری بیشتر شبکه‌های اجتماعی و هماهنگی بیشتر بخشهای انگلیسی و فارسی بی.بی.سی” در مسیر توجه به حقوق بهائیان بود. 

دیگر نکته جالب این نشست، ارسال و قرائت پیام کتبی از سوی خانم شری بوث (بلر) همسر تونی بلر نخست وزیر پیشین بریتانیا و وکیل بانفوذ و ارشد قضایی، در جهت حمایت از حقوق بهائیان و رفع مشکلات آن‌ها در ایران بود. 

مقدمات برگزاری همایش تورنتو: 

عنوان‌های رسمی انگلیسی و فارسی همایش تورنتو با یکدیگر تفاوت کلی داشتند. از نظر محتوا و بار عاطفی و ادبی، عنوان فارسی آن، (دگراندیشی ستیزی و بهائی آزاری در ایران) به مراتب تهاجمی‌تراز عنوان انگلیسی آن (دگراندیشی و مساله بهائی در ایران/ Intellectual Othering & The Baha’i Question in Iran) به نظر می‌رسید. 

برگزار کنندگان همایش بدون هیچ گونه فراخوان آشکاری برای تهیه و ارایه مقالات، به جز یک مورد، تنها به دست چین کردن مطالب مورد توجهی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در جهت تایید، تحکیم و مستند سازی عنوان همایش پرداخته بودند و ظاهرا علاقه چندانی به آزادی بیان و طرح عقاید متنوع و دگراندیش غیربهائی و یا حتی از میان خود بهائیان منتقد و طرح مباحث مرسوم دانشگاهی و تعاطی اندیشه نداشتند. 

این امری بود که در در دو مورد جداگانه، به عنوان واکنش به سخنرانی چالشی آقای محمود صدری و سخنان کوتاه اضافه بر برنامه نگارنده مطرح شد که: “ما خودمان پول این همایش را داده و آن را سازمان داده‌ایم. چرا باید به افراد مخالفی که خلاف عقاید ما صحبت می کنند اجازه داد تا از امکانات و تریبون ما علیه خود ما بهره بگیرند؟” 

این نحوه گزینش و چینش سخنرانان تنها شامل غیربهائیان نبود. عدم حضور چهره های شاخص پژوهشگر منتقد بهائی (یا سابقا بهائی) از قبیل پروفسور خوآن کول از آمریکا، دکتر دنیس مک اوئن از بریتانیا و حتی تعدادی دیگر از اساتید و دانشجویان شاخص بهائی در خود دانشگاه تورنتو نیز قابل توجه بود، تا جایی که برخی از سخنرانان بهائی با روش های مختلفی، در مقام توجیه غیبت آنان برآمدند. 

 

شرکت کنندگان و سخنرانان همایش تورنتو: 

در یک تقسیم بندی کلی، سخنرانان و مدیران نشست‌های این همایش سه روزه را می توان این گونه طبقه بندی کرد: 

1. بهائیان فعال و مومن: آقایان و خانم‌ها: محمد افنان (چهره مسن و باسابقه تبلیغی بهائیت و از بازماندگان خاندان سرشناس افنان و از منسوبان سید علی محمد باب)، مهرداد امانت (پژوهشگر و از نویسندگان دانشنامه ایرانیکا)، عرفان ثابتی (دانش آموخته دانشگاه زیرزمینی بهائی در ایران و دانشجوی دوره دکترای دانشگاه لنکستر در بربتانیا)، بهروز جباری (نویسنده، شاعر و طنز نویس)، سیامک ذبیحی مقدم (پژوهشگر دینی و از کارکنان بیت‌العدل بهائیان در حیفا اسراییل) نیناز شادمان (زبان شناس و فعال اجتماعی)، کاویان صادق‌زاده میلانی (پزشک و از فعالان بهائی در عرصه اینترنت مقیم آمریکا)، دایان/دیان علایی (نماینده رسمی بهائیان در دفتر اروپایی سازمان ملل متحد در ژنو سوییس)، نازیلا قانع (استاد حقوق بشر بین‌المللی در دانشگاه آکسفورد بریتانیا)، فیروز کاظم زاده (استاد بازنشسته دانشگاه ییل و مقام ارشد جامعه بهائی در آمریکا)، نگار متحده (استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه دوک آمریکا)، موژان مومن (پزشک، نویسنده و پژوهشگر کلامی و تاریخی بهائی مقیم بریتانیا)، فریدون وهمن (زبان شناس، پژوهشگر تاریخ و استاد بازنشسته دانشگاه کپنهاگ) و مینا یزدانی (تاریخ نگار و استاد دانشگاه کنتاکی جنوبی آمریکا) 

2. بهائی زادگان خارج شده (و یا اخراج شده) از سازمان رسمی بهائیت: آقایان کامران اقبال (استاد پیشین و بازنشسته تاریخ و ادبیات عرب در دانشگاههای مختلف آلمان)، عباس امانت (تاریخ نگار و استاد دانشگاه ییل) 

3. مسلمان زادگان سکولار و غیرمتدین ایرانی: آقایان و خانم‌ها: رضا افشاری (استاد حقوق بشر در دانشگاه پیس در آمریکا)، محمد توکلی طرقی (تاریخ نگار و استاد بخش خاورمیانه دانشگاه تورنتو)، رامین جهانبگلو (استاد علوم سیاسی و پژوهشگر مرکز اخلاق در دانشگاه تورنتو)، شهرام خلدی (پژوهشگر و دانشجوی دکترای دانشگاه منچستر بریتانیا)، سعید رهنما (رییس مدرسه مدیریت و استاد علوم سیاسی در دانشگاه یورک کانادا)، منصور فرهنگ (استاد دانشگاه بنینگتون آمریکا)، همایون کاتوزیان (تاریخ نگار، استاد دانشگاه آکسفورد و سردبیر فصل‌نامه مطالعات ایرانی)، مهرانگیز کار (نویسنده، وکیل و فعال حقوق بشر و مطالعات زنان مقیم بوستون آمریکا)، احمد کریمی حکاک (استاد فرهنگ و ادبیات و رییس بخش ایران شناسی دانشگاه مریلند آمریکا)، عبدالکریم لاهیجی (وکیل و فعال حقوق بشر، مقیم فرانسه)، هایده مغیثی (رییس بخش مطالعات تطبیقی در دانشگاه یورک کانادا) و فرزانه میلانی (استاد ادبیات فارسی و مطالعات زنان در دانشگاه ویرجینیا آمریکا). 

4. افراد غیرایرانی (همگی زنان دانشگاهی و بیشتر به عنوان مدیر جلسات و بدون انجام سخنرانی): خانم‌ها جنیفر جنکینز (استاد مطالعات تاریخ معاصر و مسایل سیاسی آلمان در دانشگاه تورنتو)، ریوان سندلر (استاد ادبیات و فرهنگ ایران در دانشگاه تورنتو)، ماریا سیمید چی یوا (استاد فرهنگ و ادبیات ایران در دانشگاه تورنتو) و رودا هسمن (استاد حقوق بشر بین‌المللی در دانشگاه ویلفرید لوریه کانادا). 

5. دین باوران و مسلمانان شیعه: آقایان محمود صدری (استاد جامعه شناسی در دانشگاه زن در ایالت تگزاس آمریکا و آرش نراقی (استاد دین و فلسفه در دانشگاه مری وین در شهر بتلهم در ایالت پنسیلوانیا آمریکا). 

6. یهودی: آقای سلی شاهور (تاریخ نگار و مدیر مرکز میریام عزری مطالعات ایران و خلیج فارس در دانشگاه حیفا در اسراییل). 

در یک ارزیابی تخمینی می‌توان گفت که یک سوم دیگر شرکت کنندگان به ترتیب کمیت، مسلمان زادگان سکولار و غیر متدین، افراد بی طرف نسبت به بهائیت، تعدادی از نمایندگان رسانه‌های گروهی و روزنامه نگاران ایرانی در کانادا و آمریکا، تعدادی از دانشجویان و دانشگاهیان بی‌طرف علاقمند به مطالعات خاورمیانه، عده کمی از مسلمانان و شیعیان ساکن کانادا و یا تعداد معدودتری از مسلمانان و شیعیان دیگر کشورها بودند. 

 

رویکرد حقوق بشری همایش و تحت الشعاع قرار دادن مسایل تاریخی و کلامی: 

چنان که گفته شد، همایش تورنتو در طول برگزاری خود به صورت مستقیم و غیرمستقیم سعی داشت تا از طریق نشان دادن مصایب بهائیان در ایران معاصر، به مخاطبان این گونه القاء کند که ظلم و تبعیض موجود علیه آنان در ایران، لزوما به منزله حقانیت آموزه‌ها و دیدگاه های دینی آنان است. 

به گفته آقایان عباس امانت، اقبال و لاهیجی، بهائیان می خواهند وارد دوره جدیدی از حضور خود در جامعه ایرانی شده و با برخلاف سیاست اعلام شده تمسک به عدم دخالت در سیاست، خود را منزوی و از دیگر شهروندان جدا تلقی نکنند. آنان می خواهند تا بیش از پیش، با همراهی گروه های مخالف حکومت ایران با ایدئولوژیهای مختلف، برای رسیدن به هدفی واحد (احقاق حقوق مدنی) متحد شوند. در این میان و به گفته برخی از شرکت کنندگان در همایش، بهائیان نیز می‌کوشند تا از جریان کنونی ضددولتی به وجود آمده در ایران استفاده کنند تا به عنوان یک اقلیت دینی، حقوق شهروندیشان به رسمیت شناخته شود. 

برای پیشبرد این سیاست، به موازات سخنرانی‌های فعالان حقوق بشر، در حاشیه و متن همایش شماری از بهائیانی که عنوان می کردند خودشان یا اقوام یا دوستان آنان در ایران تحت آزار و شکنجه و تبعیض بوده‌اند، مرتبا مشغول گفتگو و انتقال دانش و تجربه با دیگران در این موارد بودند. در مواردی که مباحث جدی کلامی، تاریخی یا سیاسی درمی‌گرفت، این فعالیت، با هر نیتی، عملا با عاطفی و احساسی کردن فضا، مجال را برای طرح مباحث کلامی و تاریخی چالشی و انتقادی جدی تنگ کرده بود. 

به جز سخنرانی آقای افنان، که بیشتر جنبه تکریم و تشریفات داشت و به موعظه و منبر مذهبی بیشتر شبیه بود تا یک خطابه دانشگاهی، در کمتر سخنرانی به طور مستقیم به بررسی و تشریح کلامی و اعتقادی بهائیان پرداخته شد. بقیه سخنرانی‌ها در سه محور نقض حقوق انسانی بهائیان در ایران، مسایل تاریخی مستقیما مربوط به بهائیان و مسایل تاریخی در حاشیه تاریخ نگاری بهائیت ارایه شدند. 

در همایش تورنتو، چه در سخنرانی‌ها و چه در کتب و نشریات ارایه شده در خارج از سالن برگزاری همایش، هیچ اشاره‌ای به اختلافات تاریخی و انشعابات و برخوردهای حذفی و فیزیکی در بابی گری و بهائی گری، اختلافات درون گروهی چه درباره تفاوت قرائت از متون دینی و چه در زمینه عملکرد رهبران و پیروان بهائی و اساسا هر گونه موضوعی که نشانگر تشتت و تفاوت آرا در میان آنان است نشده بود. از همین رو بود که سخنرانان همایش در طول حضور سه روزه خود به طرزی آگاهانه از هر گونه اشاره‌ای به درگیریهای میرزا حسینعلی بهاءالله و میرزا یحیی صبح ازل و پیروان آنان، سابقه دگراندیش ستیزی در بین بهائیان و همچنین ازلیان و آموزه‌ها و کارنامه آنان خودداری کردند و حتی کلمه‌ای نیز به این قبیل موارد نپرداختند. ضمن آن که در موارد متعدد بسیاری از موارد تاریخی قابل دفاع در تاریخ ایران که به ازلیان مربوط بود نیز آگاهانه به بهائیان نسبت داده می‌شد. 

 

سابقه دگراندیش ستیزی در ابتدای کار بهائیان: 

یکی از مشکلات جدی این همایش (چه در بعد نظری و چه در بعد تاریخی) سکوت و نپرداختن برگزار کنندگان و سخنرانان به سابقه کشتار مخالفان و دگراندیش ستیزی در میان خود بهائیان بود. تاریخ نگاری مستقل و غیربهائی پر است از آزار و اذیت مخالفان بهائیان، به خصوص در دوران حیات میرزا حسینعلی نوری بهاء الله و علیه ازلیان. 

پروفسور ادوارد براون، استاد فقید شرق شناس دانشگاه کیمبریج، در فصل‌های نخست اثر منحصر به فرد خود، “منابعی برای مطالعه آئین بابی و بهائی” به تفصیل به موضوع اقدانات تروریستی علیه مخالفان توسط بهائیان پرداخته است.(Edward G Browne, Materials for the Study of Babi Religion, Cambridge, 1918.). علاوه بر آن در مجموعه بسیار غنی نسخه‌های خطی و اسناد منتشر نشده براون مجموعه شخصی ادوارد براون، محفوظ در دانشگاه کیمبریج نیز هزاران صفحه مطلب در موضوع آزار و کشتار دگراندیشان و مخالفان فکری توسط بهائیان موجود است. 

شاید در این جا بد نباشد تا به اختصار نگاهی به برخی از اقدامات تروریستی بهائیان علیه مخالفانشان در سالهای شروع دعوت استقلالی میرزا حسینعلی بهاء الله به دست مریدان او کشته شدند افکنده شود: 

1. عزیه خانم نوری، خواهر ازلی بهاءالله و صبح ازل، اقدام به قتل ناصرالدین شاه را به تحریک بهاء الله دانسته و نوشته که هرآنچه به سبب آن ترور نافرجام روی داد و به کشته شدن بزرگان بابی انجامید، تقصیر بهاء الله است. (عزیه خانم نوری، تنبیه النائمین، بی جا.، بی نام، بی تا.، صص 5 و 6) 

2. او کشته شدن میرزا اسدالله دیان، نخستین مدعی من یظهر اللهی را کار بهاء الله دانسته است. بر طبق روایت این شخص ازلی، دیان توبه کرده بود و می خواست نزد صبح ازل برود که توسط یکی از مریدان بهاء الله کشته شد. (تنبیه النائمین، ص 43) بهائیان صبح ازل را عامل قتل دیان می دانند و مانند بهاءالله از او تجلیل می کنند در حالی که دیان مدعی من یظهراللهی بود. 

3. عزیه خانم قتل حاج سید محمد اصفهانی، یکی از بزرگترین پیروان ازل، در عکا را کار بهاءالله دانسته است. او همچنین؛ کشته شدن ملا رجب علی قهیر و ملا علی محمد سراج در کربلا و بغداد، میرزا بزرگ کرمانشاهی در کاظمین را نیز طبق دستور بهاءالله دانسته و او را شماتت کرده است. (تنبیه النائمین، ص 63) این کسان همگی از مدافعان صبح ازل در سالهای نخست دعوت استقلالی بهاء الله بودند. 

4. میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی نیز در هشت بهشت ترور نافرجام شاه را که به کشتار بابیان انجامید، کار بهاء الله دانسته اند. (هشت بهشت، بی جا.، بی نا.، بی تا.، ص 325) 

5. آنان نوشته اند که بهاء الله قصد داشت صبح ازل را در حمام بکشد. (هشت بهشت، ص 305) 

6. ملا محمد جعفر نراقی، یکی از بزرگان بابی در زمان زعامت تامه صبح ازل، ضمن اشاره به آزارهای بهاءالله به صبح ازل، به نیت وی برای کشتن صبح ازل اشاره کرده است. (تذکرة الغافلین، تصویر از نسخه خطی، ص 201) 

7. حاج میرزا هادی دولت آبادی نیز نام چند تن از هواداران صبح ازل را که به دستور بهاء الله کشته شدن آورده است: آقا ابوالقاسم کاشانی (خدمتکار صبح ازل)، آقا محمدرضا اصفهانی، آقا علیمحمد اصفهانی (سراج)، ملا رجبعلی قهیر، میرزا احمد کاشانی که پس از دعوی بهاء الله از ادرنه بازگشته بود، میرزا بزرگ کرمانشاهی، سید اسماعیل زواره ای که در بغداد گلویش را بریدند، و آقاجان کج کلاه. وی نوشته که عبدالبهاء و یکی از برادرانش به همراه چندتن از مریدان بهاء الله در عکا بر سر سه نفر ازلی ساکن آنجا که سید محمد اصفهانی (بزرگترین حامی ازل) نیز میانشان بود، ریختند و آنها را به شکلی فجیع کشتند. (فصل الکلام، تصویر از نسخه خطی، صص 67 و 68) 

8. به نوشته ادوارد براون، بهائیان عکا تصمیم گرفتند تا برخی از مخالفان خود را بکشند. در 12 ذیقعده 1288 ق. هفت نفر از بهائیان به خانه آن افراد در عکا یورش برده و سید محمد اصفهانی و آقا جان کج‌کلاه و میرزا رضاقلی تفرشی را کشتند. حکومت عکا بهاء و پسرانش، عباس و محمدعلی افندی، و میرزا محمدقلی، برادر بهاء، و تمامی بهائیان عکا، از جمله قاتلین، را دستگیر کرد. بهاء و پسران و خویشانش شش روز زندانی بودند، سپس قاتلین شناخته شده و در دادگاه به حبس‌هایی بین هفت تا پامزده سال محکوم شدند. 

9. میرزا آقاخان کرمانی در رساله هشت بهشت (ص 310) از قتل میرزا محمد نبیل زرندی (صاحب کتاب تاریخ نبیل زرندی) پس از فوت میرزا حسینعلی بهاء توسط فرزندان بهاءالله اشاره دارد. میرزا آقا خان متذکر می شود که ظاهرا زرندی بر آن بود که خود را جانشین بهاء بخواند. قاتلان، زرندی را خفه کرده و به دریا افکندند. 

طبیعی است که بحث دگراندیش آزاری و مخالف ستیزی در میان بهائیان گسترده‌تر از این مختصر بوده و نیاز به فضا و مجال بیشتری دارد. با این همه نباید این سابقه غیرقابل دفاع، دلیلی برای توجیه آزار و اذیت بهائیان در عصر کنونی دانست. 

 

مروری اجمالی به برخی از نکات مطرح شده در بعضی از سخنرانی‌های همایش تورنتو: 

محمد توکلی طرقی: سخنرانی آقای توکلی طرقی که با عنوان “دگرهراسی و دگرخویشی” ارایه شد، نسخه خلاصه و تا حدی به روز شده مقاله ده سال و نیم پیش ایشان بود که در شماره یک و دو سال نوزدهم (زمستان 1370 و بهار 1380) فصلنامه ایران نامه با عنوان بهائی ستیزی و اسلام گرایی در ایران بود که با عنوان ویژه جوامع غیرمسلمان منتشر شده بود. 

احمد کریمی حکاک: آقای کریمی حکاک که به اعتبار نام و شهرت دانشگاهیش به این همایش دعوت شده بود، خود اذعان کرد که موضوع را دیگران برای او انتخاب کرده‌ و بیشتر از آثار و راهنمایی‌های دیگران در این کار کمک گرفته است. در واقع سهم علمی و ارزش افزوده آقای کریمی حکاک در این سخنرانی، صرفا اظهار تاثر و انزجار از تخریب اماکن بهائی در ایران بود. 

محمد افنان: دعوت از آقای افنان به دلیل شیخوخیت، سابقه و انتسابش به خاندان سرشناس افنان بود. سخنرانی ایشان که با عنوان “مراحل تدریجی دعوت باب” ارایه شد، تنها سخنرانی سراسر و کاملا کلامی و اعتقادی همایش بود، بیشتر به یک موعظه تبلیغی کم ارزش غیرآکادمیک شبیه بود. شماری از چهره‌های جوانتر بهائی و برگزار کنندگان همایش نیز اذعان داشتند که گنجاندن سخنرانی آقای افنان صرفا به دلیل ادای احترام به ایشان و نه لزوما ارزش محتوا و نحوه ارایه سخنرانی ایشان بوده است. 

بهروز جباری: سخنرانی آقای بهروز جباری که با عنوان “خدمت بهائیان به شعر فارسی” ارایه شد، کشکولی از دیگر سخنرانیها و نوشته‌های ایشان و فارغ از هرگونه چارچوب علمی بود، بیشتر به نام بردن از چند شاعر مشهور منتسب به بهائیت و خواندن نمونه‌هایی از اشعار آنان بود. آقای جباری در پاسخ به سوالی جدی از سوی یکی از خانم‌های مسلمان فعال و حاضر در جلسه، درباره بابی بودن (و نه بهائی بودن) طاهره قرة‌العین ضمن طرح ادعای عدم وجود هیچ تفاوتی بین بابیان و بهائیان، موضوع را به شوخی و خنده و ذکر خاطره کشاند و گفت که در کودکی در کلاس درس دبستان، به خاطر خواندن اشعار طاهره قرة‌العین توسط معلم خود توبیخ شده است! جالب این است که بعدا دیگر بهائیان ضمن حیرت از سخنان آقای جباری درباره یکی بودن بابیت و بهائیت صریحا اعلام کردند که این سخنان مخالف صریح باورهای بهائی است. 

کامران اقبال: سخنرانی کامران اقبال که با عنوان “نگرش عبدالبهاء به مهاجرت یهودیان به فلسطین” ارایه شد، بیشتر به طرح نظرات انتقادی عبدالبهاء به مهاجرت یهودیان به فلسطین بر اساس خاطرات محمد مصطفی بغدادی پدر بزرگ اقای اقبال و پزشک مخصوص عبدالبهاء پرداخت. این سخنرانی در مجموع متفاوت از جریان عمومی تفکر بهائیان وهم چنین نظرمسلمانان درباره بهائیان در خصوص مساله فلسطین بود. پس از ایراد این سخنرانی، مینا یزدانی به عنوان نماینده تفکر سنتی بهائیان و سلی شهوار استاد اسراییلی ایرانی تبار دانشگاه حیفا اسراییل به شدت در برابر سخنان اقبال موضع‌گیری کردند و تاکید داشتند که عبدالبهاء طرفدار جدی بازگشت یهودیان به فلسطین بوده و اقبال نباید تنها بر اساس منبع واحد (خاطرات شخصی پدر بزرگ خود، مصطفی بغدادی) در این باره قضاوت و پژوهش کند. 

سیامک ذبیحی مقدم: سخنان آقای ذبیحی مقدم نیز که با عنوان “آئین بهائی و زن ایرانی” ارایه شد، در واقع متن خلاصه شده مقاله و سخنرانی قدیمی تر ایشان بود که در حیفا ایراد شده بود. ایشان در حالی که کارمند رسمی مرکز بهائیان در حیفا است، در بروشور کنفرانس عضو دانشگاه حیفا معرفی شده بود. سخنرانی آقای ذبیحی مقدم یک گلچین هدفمند و تاریخ سازی گزینشی از متون بهائی برای نشان دادن جایگاه؛ اهمیت و نقش زن در بین بهائیان بود. نگاه ایشان به اسناد و مدارک تاریخی گزینشی بود. برای نمونه ایشان از کنگره جهانی نسوان شرق که در دوره سلطنت رضا شاه در ایران برگزار شده یاد کردند و به نادرستی مدعی شدند که اکثر زنان ایرانی حاضر در آن همایش بهائی بوده اند. حال آن که به جز مستوره افشار که مشکوک به بهائی بودن است، اکثر زنان ایرانی حاضر در آن کنگره یا مسلمان و یا بابی ازلی بوده‌اند. طبعا آقای ذبیحی مقدم در سخنان خود اشاره‌ای به مشکلات حقوقی زنان در بهائیت نکرد. مشکلاتی از قبیل تبعیض در مهریه زنان روستایی و شهری، ممنوعیت عضویت زنان در بیت العدل و … ایشان همچنین به مساله تک همسری در میان بهائیان اشاره کردند. حال آن که خود عبدالبهاء سه زن داشته که دو تا از آن‌ها هم جزو ناقضان شدند و پیام شوهرشان در آنها بی‌اثر ماند. 

همایون کاتوزیان: سخنرانی آقای کاتوزیان با عنوان “معجزه سقاخانه چهار راه آشیخ هادی در تیرماه 1303” درباره حادثه سقاخانه شیخ هادی در تهران، قتل رابرت ایمبری کنسولیار آمریکا و شایعات مختلف مربوط به مداخله جمعی از بابیان در آن ماجراها بود. این سخنرانی که ارتباط بسیار کمی با موضع کنفرانس داشت، فاقد هرگونه اطلاعات و تحلیل جدید و ناگفته بود و به طور کامل تکرار گفته ها و نوشته های پیشین در این ماجرا به شمار می‌رفت. آقای کاتوزیان حتی برخی از نوشته‌ها و اسناد مهم منتشر شده در بیست سال اخیر در این مورد را ندیده و از انتشار متن بازجویی و محاکمات متهمان آن حادثه (منتشر شده در شماره دوم، زمستان 1368 در نشریه گنجینه اسناد) بی‌اطلاع بودند. 

مینا یزدانی: سخنان خانم یزدانی که با عنوان “بهائی هراسی در اندیشه سیاسی ایران” انجام شد ، نیز همانند شماری دیگر از سخنرانی‌های این همایش، بیشتر در واقع تکراری از سخنان و نوشته‌های پیشین او، از جمله مقاله اعترافات دالگورکی: قصه پردازی و هویت سازی بود. خانم یزدانی که بهائی متعصبی است، با این سخنرانی و مقاله، همچنین پایان نامه دکترای خود که اخیرا با راهنمایی دکتر محمد توکلی طرقی در دانشگاه تورنتو دفاع شده و به خصوص کتاب کاملا تبلیغی قبلی ایشان “اوضاع اجتماعی ایران در عهد قاجار از خلال آثار مبارکه بهائی” منتشر کرده، به خوبی نشان داده که به عنوان “شاگرد شیفته و مشتاقی در معارف امر” (اوضاع اجتماعی … ص 1)، در زمینه دست چین کردن برخی منابع مورد نظر در جهت رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده و نادیده گرفتن بقیه اسناد و مدارک ناقض پیش فرض خود، توانا است. 

محمود صدری: سخنان آقای محمود صدری یکی از نقاط عطف این همایش به شمار می‌رفت. آقای صدری در سخنان خود از دیدگاه یک سکولار و با بیان ساده خاطرات و یادمانده‌های خود موجب شد تا بسیاری از باورهای عامیانه عمومی و به ظاهر قوی درباره اعضا و پیروان انجمن حجتیه و چالشگران علمی بهائیت و اتهام بهائی ستیزی به آنان خدشه دارد شود. آقای صدری با عنوان این نکته که گریختن از یک تلاش تبلیغی پراصرار بهائی، او و برادر توامانش احمد را به سوی مخالفت نظری با بهائیت (و نه بهائیان) کشانده و آن دو نفر تا آستانه سفرشان به خارج از کشور برای تحصیل، 9 سال از عمر خود را در این مسیر سپری کردند. آقای صدری تاکید کردند که در طول فعالیتشان در انجمن، هرگز شاهد بهائی ستیزی و یا حتی تایید بهائی ستیزی توسط رهبران و اعضای انجمن حجتیه نبوده‌اند. سخنان آقای صدری و واکنش منفی شماری از بهائیان علیه او تاییدی بر این نکته مطرح شده از سوی نگارنده بود که بهائیان بسیار تلاش می کنند تا هر صدای منتقد منصف و چالشگریی علیه بهائیت را به بهائی ستیزی و تلاش برای نقض حقوق انسانی بهائیان تعبیر کنند. تعدادی از بهائیان سخنران (از جمله خانم نگار متحده) و چند تن از مخاطبان همایش واکنش، شدیدا منفی علیه سخنان صدری داشته و از این که از امکانات بهائیان در جهت تبلیغ دیدگاه‌های مخالف آنان استفاده می شود ابراز نارضایتی کردند. به نظر می‌رسد که گردانندگان همایش بر مبنای دو مقاله کوتاه و معتدل محمود صدری در دانشنامه ایرانیکا با عنوان انجمن حجتیه و شیخ محمود حلبی صورت گرفته بود و انتظار ایراد چنین سخنرانی غیرمتعارف و خلاف جریان همایش را از او نداشتند. 

سلی شاهور: سخنرانی آقای سلی شاهور با عنوان: بین تمجید و نفرت، مدارس بهائی در ایران ارایه شد. این سخنرانی که البته به دلیل کمبود وقت کامل هم انجام نشد، در واقع خلاصه‌ای از کتاب منتشر شده سخنران با عنوان “مدارس فراموش شده، بهائیان و تعلیم و تربیت مدرن در ایران: 1899- 1934” بود و مطلب تازه‌ای در سخنرانی عرضه نشد. سخنرانی اقای شاهور، یادکردی نوستالژیک و توام با تعظیم نسبت به مدارس بهائی در ایران بود. مدارسی که به جز چند مورد خاص، منابع مستقل و غیربهائی در ارزیابی کیفی و دامنه واقعی فعالیت آنان وجود ندارد. 

عرفان ثابتی: سخنرانی عرفان ثابتی در این همایش با “عنوان جهانی شدن، شرق شناسی وارونه و ظهور گفتمان جدید بهائی ستیزی” ارایه شد. بی‌تردید آقای ثابتی را باید پدیده نوظهور بهائیان در این همایش دانست. ثابتی ظاهرا دانش آموخته دانشگاه‌های زیرزمینی بهائی در ایران است و هم اکنون دانشجوی دوره دکترا در دانشگاه لنکستر در بریتانیا است. آقای ثابتی 25 ساله، در سخنان خود، البته با استفاده از مضامین و ترمینولوژی جدید جامعه شناسی دین، همه رویکردهای انتقادی دینی و سکولار علیه بهائیت را به بهائی ستیزی آشکار و نهان متهم کرد و مطالعات جدید چالشگرانه، حتی از نوع سکولار و غیردینی و از موضع ترقی خواهانه، در انتقاد از بهائیت را نوعی از بهائی ستیزی دانست و اغلب آنها را به دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی منتسب کرد. در واقع آقای ثابتی با گرفتاری در همان رویکردی که بهائیان و بهائیت را کاملا ساخته و پرداخته استعمار و جاسوسان تلقی می‌کند، به تخطئه بی‌استثناء و بدون محابای منتقدان بهائیت و پژوهشهای جدید علمی آنان تاخت و حتی در مواردی با استفاده از ابزار تمسخر همه مخالفان بهائیت را ناچیز شمرد. 

فریدون وهمن: سخنرانی آقای وهمن که با عنوان “دین مانی و دیانت بهائی: از تاریخ چه می آموزیم؟” سخنرانی کرد، برخلاف آثار اخیرشان، بیشتر با بهره گرفتن از تخصص اصلی ایشان، تاریخ باستان و زبان شناسی آماده شده بود. آقای وهمن برخلاف قول مرسومی که بهائیت را بدعت و انشعابی از اسلام و تشیع قلمداد می‌کند، تلاش کرد تا نشان دهد که بهائیت بی ارتباط با آئین‌ها و زبان‌های ایران ایران باستان و آئین مانوی نیست و تحت تاثیر ادیان و فرهمگ قبل از اسلام نیز می‌باشد. 

منصور فرهنگ: در سخنرانی منصور فرهنگ که با عنوان “موانع مدارا در فرهنگ سیاسی ایران” برگزار شد، بررسی جامعه شناختی در ریشه‌ یابی مشکلات رواداری و تسامح در ایران سخن گفت و به واکاوی مشکلات اصلی آن پرداخت. به گفته آقای فرهنگ، ایرانیان چه مسلمان، چه بهائی، چه پیروی دیگر ادیان و چه بدون دغدغه دینی، از نظر فرهنگی دچار مسایلی هستند که روحیه مدارا را از آنها سلب کرده و تحمل آرا و عقاید دیگران را برایشان مشکل می‌سازد. 

رضا افشاری: بن مایه سخنرانی آقای افشاری که با عنوان “گفتمان و کردار نقض حقوق بشر بهائیان” عرضه شد، در واقع همان مقاله منتشر شده ایشان در شماره یک و دو سال نوزدهم (زمستان 1370 و بهار 1380) فصلنامه ایران نامه بود. در این سخنرانی و آن مقاله، رضا افشاری گزارشی از موارد نقض حقوق بشر بهائیان در ایران و عملکرد سازمانهای رسمی بین‌المللی به خصوص سازمان ملل متحد در مقابله با این روند ارایه کرد. 

مهرانگیز کار: خانم کار در سخنان خود که با عنوان “خشونت و تبعیض دینی در ایران” ارایه شد، ضمن دفاع از ضرورت رفع تبعیض از اقلیت‌های دینی و بهائیان در ایران به نکته مهمی اشاره کرد که چندان مورد خوشایند میزبانانش قرار نگرفت. مهرانگیز کار در همان آغاز سخنش ناخرسندی خود را از رفتار ناپذیرفتنی و ناخوشایند تبشیری و تبلیغات مداوم بهائیان در مواجهه‌های روزمره با خودش و دیگران ابراز داشت و گفت: من از حقوق شهروندی بهائیان دفاع می کنم، ولی علاقه ای به بهائی شدن و گروش به این آئین ندارم. 

موژان مومن: آقای مومن که با عنوان “امر بهائی و سیاست” سخن می‌گفت، اکثر وقت خود را به پاسخ گویی به چند مورد از جمله دو نکته زیر معطوف کرد: بررسی دخالت بهائیان در سطوح بالای حکومت پهلوی و دروغ گویی بهائیان در اعلام غیرسیاسی بودن خود. به گفته آقای مومن برخی از افراد متهم شده به بهائی گری اصلا بهائی نبوده اند. (افرادی چون فرخ رو پارسای و مهناز افخمی وزرای آموزش و پرورش و امور زنان در اواخر حکومت پهلوی). گروه دوم کسانی بوده اند که اعضای خانواده‌شان بهائی بوده اند ولی خودشان بهائی نبوده‌اند. (مثل امیر عباس هویدا نخست وزیر و سپس وزیر دربارو پرویز ثابتی مدیر کل ساواک). گروه سوم کسانی که در اصل بهائی بوده‌اند ولی به دلیل احراز مقامات بالای سیاسی از سازمان بهائیت استعفا داده اند. (افرادی چون سپهبد صنیعی وزیر سابق جنگ و کشاورزی). گروه چهارم کسانی که واقعا بهائی بوده‌اند. این عده اصلا در سیاست دخالت مستقیمی نداشته‌اند. (مانند حبیب ثابت که بازرگان بوده و مقام دولتی نبوده و یا ارتشبد عبدالکریم ایادی پزشک مخصوص شاه). به نظر من، آقای مومن با یک ساده انگاری عجیب و مثال زدنی موضوع حضور بهائیان در سطح بالای حکومت پهلوی و تعامل مجموعا مثبت حکومت با سازمان بهائیت در این زمان را تنها با ذکر چند نام و سرسری گذشتن از آنها با تایید و تکذیب بهائی بودن آن‌ها به وضوح خواست تا با حذف صورت مساله از بررسی چیستی و چرایی مقوله بهائیان و حکومت پهلوی بگریزد. 

عبدالکریم لاهیجی: سخنرانی آقای لاهیجی با عنوان “جمهوری اسلامی ایران در مقابل کمیته رفع تبعیضات نژادی سازمان ملل متحد” انجام شد. آقای لاهیجی در سخنان خود به طور اجمالی به فعالیت‌های شخصی و حرفه‌ای خود و همکاری با جامعه بهائی در مبارزه با نقض حقوقشان در ایران طی سه دهه اخیر پرداخت. به گفته آقای لاهیجی، مبارزه او و بهائیان در این راه اقدامی مستمر بوده و با انتخاب نماینده جدید دبیر کل سازمان ملل متحد در موضوع حقوق بشر در ایران تشدید خواهد شد. 

 

سخنرانی کوتاه و خارج از دستور نگارنده 

سخنان کوتاه ده دقیقه‌ای و خارج از برنامه اعلام شده نگارنده (مجید تفرشی) درباره آسیب شناسی مطالعات بابی بهائی. با موافقت آقای محمد توکلی طرقی صورت گرفت. این بحث البته در خارج از سالن همایش نیز ادامه یافت. خلاصه صحبتها و مباحثات من در سالن همایش و خارج از آن از این قرار بود: 

“آزار و تبعیض بهائیان، اقدامی است که به نظر من از نظر دینی و اخلاقی مورد تایید نیست. با این همه به نظر می‌رسد که بهائیان از وضع موجود از جهاتی بهره می‌برند. بهائیان همانند و همگام با شماری از گروه‌های تندرو در داخل ایران، اصرار دارند تا مانع انجام هرگونه پژوهش چالشگرانه منصف درباره خود شده و هر اقدامی از این دست را تعمدا به بهائی ستیزی منتسب کنند. در واقع جامعه بهائی باید به طور شفاف نشان دهد که از نظر آنان مرز پژوهش علمی منتقد بهائیت با بهائی ستیزی کجا است؟ بهائی پژوهی انتقادی تا کجا می تواند پیش رود که به بهائی ستیزی تعبیر نشود؟ اصرار چند باره، تکراری و کهنه بهائیان بر موضوعاتی مثل خاطرات مجعول پرنس دالگورکی و راندن کامل همه پژوهش‌های انتقادی جدی بهائی به عنوان یاوه‌هایی بی ارزش مثل ماجرای دالگورکی، نشانگر عدم تحمل اندیشه مخالف و ساده انگاری دیدگاههای دگراندیش توسط خود بهائیان است. اکنون در ایران بسیاری از محققان بدون کوچکترین وابستگی دولتی ر حال پژوهش قوی و منصفانه درباره بهائیت بر اساس منابع اصیل و دست اول هستند و به هیچ رو نمی توان آنها را با برچسب بهائی ستیزی از میدان به در کرد. جای این قبیل افراد و مطالعاتشان در این همایش یک سویه و نامتوازن خالی است. نکته دیگر ان که آزار و اذیت بهائیان در ایران اگرچه امری ناپسند است، ولی نباید آن را به معنای حقانیت بهائیت دانست. نکته دیگر این که در این همایش آگاهانه هیچ سخنی از ازلیان و جنبش ازلی به میان نرفته و بسیاری از افراد وابسته به آن و دستاوردهای آنان تعمدا و آگاهانه به بهائیت و بهائیان منتسب شده است. بیست و چند سال قبل یک پژوهشگر بریتانیایی بهائی که به خاطر همین قبیل سخنانش نهایتا از جامعه بهائی طرد شد، در مقاله ای در فصل‌نامه British Journal of Middle Eastern Studies عنوان کرد که اکثر محققان مسایل بهائیت در غرب خود بهائی هستند و این موضوع یا به معنای کم اهمیت بودن این قبیل مطالعات است و یا نشانگر جو شدیدی است که علیه محققان مستقل در این وادی وجود دارد. در آن هنگام این سخنان با جنجال بهائیان مواجه شد. من اگر به جای بهائیان بودم پس از گذشت حدود یک ربع قرن، این هشدار را بسیار جدی می‌گرفتم.” 

 

دیگر گفتگوهای انتقادی و چالشی در داخل و خارج از سالن همایش: 

تعدادی از پژوهشگران و دانشجویان مسلمان نیز در طول همایش، چه در بخش پرسش و پاسخ و چه در راهروی کنفرانس به طرح اشکالات و مباحث نظری و تاریخی خود علیه بهائیت پرداختند. در این میان حضور یک بانوی جوان محجبه ایرانی که همسر یکی از دانشجویان دانشگاه تورنتو بود قابل توجه بود. سوالات و انتقادات این فرد بیشتر در چالش با دعاوی بهائیان در حفظ حقوق زنان بود که با شواهد و مدارک تاریخی سازگاری نداشت. بسیاری از موارد مطرح شده از سوی این خانم از سوی سخنرانان و دیگر بهائیان بی‌پاسخ ماند. 

سوای بحثهای مطرح شده از سوی چالشگران مسلمان، در چند مورد نیز مطالب قابل توجهی از سوی چند تن دیگر پرسشگران مطرح شد. برای نمونه، آقای فرهنگ که خود جزو سخنرانان بود صریحا درباره علت سکوت جامعه بهائی درباره ظلمی که به فلسطینیان در اسراییل می‌رود سوال کرد. پاسخ این پرسش در لفافه این بود که جامعه بهائی سیاسی نیست و امکانی و مجالی برای انتقاد از میزبان خود را ندارد. آقای علیرضا نامور حقیقی استاد دانشگاه تورنتو نیز درباره ضرورت آمادگی بهائیان برای آغاز مذاکره با جمهوری اسلامی برای رفع مشکلاتشان و نه صرفا کارزار سیاسی و تبلیغی سخن گفت. آقای سعید سلطانپور یکی از روزنامه نگاران مقیم تورنتو نیز با اشاره به برخوردها با منتقدان بهائیت در همین کنفرانس، برخی از سخنرانان بهائی را متهم کرد که خودشان هم تحمل عقیده دیگران را نداشته و مجال بحث به دیدگاههای مخالفانشان را نمی‌دهند. 

 

نکته‌ای حاشیه‌ای و پایانی: 

بهائیان با همه مشکلات پیرامون آنان، به عنوان یک جمعیت غیرقابل انکار در ایران وجود دارند. واقعیت این است که نه همه آنها را می‌شود کشت و نه همه آنان را از ایران اخراج کرد. به نظر نگارنده برخی از برخوردهای غیرقانونی و ورای مقررات رسمی کشور با بهائیان، ضمن آن که به مصلحت دینی، ملی و امنیتی ایران نیست، عملا به سود خود بهائیان و تبلیغات آن‌ها تمام می‌شود. دولت ایران می‌تواند با قانون‌مند کردن رفتار با بهائیان و حتی قانونمند کردن محدودیتهای آنان و مقابله با اقدامات خودسرانه در برخورد با آنان، جلوی این استفاده تبلیغاتی بین‌المللی از بهائیان را نیز بگیرد. البته به نظر می‌رسد که خود بهائیان نیز بعضا حاضر به تعامل با دولت ایران برای حل مشکلات خود نیستند. 

تا جایی که نگارنده مطلع است، در سه دهه اخیر، سوای اظهار نظر صریح مرحوم آیت الله حسینعلی منتظری درباب “اهل کتاب نبودن و دارا بودن حق آب و گل و حقوق شهروندی بهائیان”، تلاش‌های دولتی و غیردولتی مختلفی در ایران برای رسیدگی به وضع بهائیان و قانون‌مند کردن آن صورت گرفته است. با این همه این اقدامات هنوز به نتیجه عملی جدی نرسیده است. حجت‌ الاسلام قربانعلی دری نجف آبادی دادستان سابق کل کشور، در اوایل اسفند 1387 در نامه ای به وزارت اطلاعات و همچنین مصاحبه‌ای با شبکه پرس تی وی، بر ضرورت حفظ حقوق کامل شهروندی بهائیان در ایران تاکید کرد. اکنون دو سال و نیم از آن زمان گذشته، ولی هیچ تغییر محسوسی در تعامل با بهائیان و حقوق شهروندی آنان رخ نداده است. 

گفته می‌شود که هم اکنون در اسراییل بین سازمان بهائیت و دولت تل آویو پروتکلی وجود دارد که بر اساس آن، در مقابل تامین آزادی و امنیت و فعالیت‌های درونی بهائیان، آنان حق هیچ گونه تبلیغ و دعوت دینی یهودیان و اتباع اسراییل را ندارند. برخی از کسانی که مسایل بهائیان در ایران را پی‌گیری می کنند بر این گمانند که چنین الگویی می‌تواند به تعدیل وضع موجود آنان در ایران کمک کند. طبعا این راه حل نه مورد رضایت کامل ایران است و نه مورد رضایت کامل بهائیان. ولی به نظر می‌رسد که در هر حال این گزینه، از هر دو سو، بهتر از وضع کنونی و موجود باشد. با این همه به نظر می‌رسد که بهائیان علاقه چندانی به این راهکار ندارند. آنان صریحا گفته‌اند (و در همایش تورنتو نیز به آن تاکید شد) که جامعه بهائی “مهمان حکومت اسراییل” است، ولی برای آنان، ایران به عنوان زادگاه آئین بهائی، به مراتب مهم‌تر و راهبردی‌تراز اسراییل است. از این جهت بعید به نظر می‌رسد که کنار گذاشتن فعالیتهای تبلیغی در ایران، اساسا جایی در تاکتیک و استراتژی بهائیان و رهبران آنان داشته باشد. 

آقای رسول جعفریان اخیرا در یادداشتی این گونه نوشته‌اند: “نهادهای امنیتی بخش‌های مذهبی دارد و در این زمینه اقداماتی انجام می‌دهد، اما همه می‌دانیم که این امور تنها با کار اطلاعاتی به سرانجام نمی‌رسد و در برخی از موارد، اگر صرفا اطلاعاتی و به دور از نقادی‌های علمی و فکری باشد، بسا نتیجه معکوس هم بدهد.” 

به گمان من نیز، به جای حذف صورت مساله و برخوردهای فیزیکی شخصی و خودسرانه با بهائیان، باید به کوشش‌های علمی مسالمت آمیز و محترمانه و تحقیقات مستقل و پژوهشهای جدی در این باره بها داد و شرایط را برای نقد و بررسی جدی و مستقل بهائیت، خارج از فضای امنیتی فراهم کرد. تجربه تاریخی طی سال‌های اخیر مکررا نشان داده که این شیوه به مراتب بیشتر و بهتر از رفتار خشن می‌تواند در جهت منافع دینی و ملی ایران به کار گرفته شود.” 

 

********************* 

 

پایان مطالب دکتر تفرشی به تقل از وبلاگ مذکور. 

بعضی از دیگر آثار دکتر مجید تفرشی: 

ایران در سال ۱۹۷۵ از نگاه اسناد محرمانه آرشیوهاى بریتانیا 

http://www.bashgah.net/fa/content/show/17862 

اسناد سری 1976 

http://www.bashgah.net/fa/content/show/30730 

آدم‌های فارسی وان 

http://www.bashgah.net/fa/content/show/43035 

اشتهای پایان ناپذیر 

http://www.bashgah.net/fa/content/show/7967 

 

ejtnull

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 × 1 =