پیوند دیرین امپریالیسم آمریکا و بهائیت(2)

0 595
1-1-3. بهائیان، اعضای شاخص روتاری در ایران
از اعضای رسمی روتاری در ایران عصر پهلوی باید از اشخاص زیر یاد کرد که همگی عناصر وابسته به فرقه ی بهائیت به شمار می روند:
سپهبد علی محمد خادمی، حبیب الله ثابت (41)، هوشنگ سیحون (42)، منصور روحانی (43)، احسان یارشاطر (44)، حمید خواجه نصیری «پرند» (45)، هوشنگ نهاوندی، فرخ رو پارسا، دکتر منوچهر فرهنگ مهر (46)، داریوش ارجمند (47)، سیاوش ارجمند (48)، ذبیح الله قربان (49) و پسرهای او (کامبیز (50) و نرسی قربان (51) و برادر زنش ابوالحسن دهقان (52)، سیروس مشکی (53) و…
از میان افراد فوق، پرونده روابط سپهبد خادمی (بهائی) با روتاری را مورد بررسی قرار می دهیم.

2-1-3. سپهبد خادمیِ «بهائی» و روتاری
سپهبد علی محمد خادمی (آجودان محمدرضا پهلوی، و رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل هواپیمایی ملی ایران «هما») از ژنرال های رژیم شاهنشاهی است که در وابستگیش به مسلک و تشکیلات بهائیت هیچ تردیدی نیست. پس از مرگ وی، «نشریه محفل روحانی بهائیان طهران»، در شماره ی 14 از سال یازدهم خود (2-20 آذر1357) رسماً از وی در شمار متوفّیان بهائی یاد کرد. (54)
نام سپهبد خادمی، در تاریخ فعالیت های روتاری در ایران، به عنوان دبیر بین المللی کلوپ های روتاری در ایران، و مؤسس شعبات کلوپ روتاری در برخی از شهرهای ایران، ثبت شده است. (55)
به نوشته ی پژوهشگران (56):
تشکیلات جهانی روتاری اهمیت ویژه ای برای نوجوانان و جوانان قائل است و جذب نوجوانان و جوانان به روتاری در شمار فعالیت های مهم هر کلوپ به حساب می آید. «روتاری بین المللی» جوانان و نوجوانان را در گروه هایی با نام اینتراکت – روتاراکت سازماندهی می کند و ضمن انجام فعالیت های مختلف نظیر تشکیل پیک نیک های دسته جمعی، انعقاد شب نشینی و مجالس رقص و آواز و پارتی های گوناگون، جوانان و نوجوانان را به سمت خود کشیده، به آموزش و تربیت آنان می پردازند.
در تشکیلات «روتاراکت» جوانان 18 تا 28 ساله فعالیت دارند و تعداد کلوپ روتاراکت ها تا سال 1975 در شصت کشور جهان بالغ بر 1200 کلوپ با عضویت بیش از 25 هزار نفر دختر و پسر بوده است. (57) اولین کلوپ روتاراکت ایران در سال 1349 به کوش سپهبد علی محمد خادمی – دبیر وقت بین المللی کلوپ های روتاری در ایران – و مهندس داریوش ارجمند، در تهران و با عضویت 25 نفر از دانشجویان و دانش آموزان تشکیل شد. نکته ی مهم در عرصه سازماندهی نوجوانان و جوانان روتاری ایران، تلاش و همکاری فرقه ی بهائیت در این زمینه بود و سپهبد خادمی و مهندس داریوش ارجمند هر دو پیرو این فرقه بودند.
دوره ی بعدی فعالیت روتاراکت – اینتراکت ایران در سال 1353 به سرکردگی رضا رزم آرا و مهندس داریوش ارجمند آغاز شد (58). اعضای کلوپ های روتاراکت در درجه ی اول از میان جوانان خانواده های «روتارین» انتخاب و برای فعالیت های «روتاری» آماده می شدند. (59)
کمیته ی ویژه جوانان – که یکی از کمیته های فعال در هر کلوپ روتاری است – وظیفه دارد در اطراف دانشجویان تحقیق کند و آن دسته از دانشجویانی را که با معیارهای روتاری واجد صلاحیت تلقی می شوند، به روتاری بین المللی معرفی نماید.
روتاری بین المللی از طرق گوناگون و غالباً به مدد سازمان های جاسوسی «سیا» و «موساد» با این دسته از دانشجویان رابطه برقرار می کند و با اعطای بورس و یا کمک هزینه ی تحصیلی، آنان را زیر پوشش می گیرند و در جهت اهداف برنامه های خویش آموزش می دهند.
بر اساس اطلاعات منتشره از سوی مرکز روتاری بین الملل این تشکیلات تنها در سال 1978 تعداد هفده هزار مورد کمک هزینه تحصیلی به دانشجویان پرداخت کرده است. میزان کمک هزینه تحصیلی که به هر یک از این دانشجویان پرداخته می شود، سالانه معادل 2600 دلار می باشد». (60)
شرکت بهائیان در باشگاه های روتاری، تنها به شعبات این سازمان در ایران (عصر پهلوی) محدود نمی شد بلکه چهره های برجسته این فرقه را با کلوپ های روتاری آمریکا و غیره نیز در پیوند و تردد آشکار می بینیم. (61)
در کنار کلوپ روتاری، باید به «شرکت امناء» اشاره کرد که آن نیز جلوه ای از پیوند آمریکا و بهائیت است و ذیلاً بدان می پردازیم.

2-3. آمریکا و شرکت بهائی امناء
شرکت بهائی امناء (تأسیس در آمریکا: 1308ش / 1929م، در ایران: 1337ش/1958) به گفته ی مطلعین: «در حقیقت، یکی… از سازمان های نیمه مخفی بهائی است که برای معاملات، قبول موقوفه، و هدیه، و ضبط ماترک بهائیان بدون اولاد و احفاد به وجود آمده است. برای نخستین بار نظیر این شرکت در امریکا در سال 1929م (1308ش) در واشنگتن تشکیل شد. این شرکت نوبنیاد بدون اینکه تا آن روز سابقه داشته باشد توسط (هنری. ل. استیسون) وزیر امور خارجه وقت آمریکا به رسمیت شناخته شد و اعتبارنامه تأسیس آن از جانب وی به محافل مرکزی بهائیان آمریکا و کانادا صادر» گردید. (62)
«ابراز عنایت» رسمی بیت العدل بهائیت (مستقر در اسرائیل) از شرکت امناء، گواه اهمیت آن از نظر تشکیلات حاکم بر فرقه است. نشریه «اخبار امری» (ارگان رسمی محفل بهائیان ایران) پیام بیت العدل را در 24 اوت 1972 راجع به شرکت امناء این گونه درج می کند: «آن شرکت جلیله فی الحقیقة از ایادی فعاله ی لایقه ی امناء امر رحمن در کشور مقدس ایرانند و به خدمات متنوّعه ی مهمه مأمور، علی الخصوص حفظ و حراست و مراقبت و مواظبت از اماکن متبرکه ی تاریخیه… بر عهده ی خدامان آن شرکت جلیله نهاده شده تا بالنیابه از محفل مقدس ملی آن سامان به این خدمت جلیل مفتخر و مألوف باشند…». (63)
اولین شرکت امناء در سال 1308 شمسی، در آمریکا، و پس از آن، در ایران آغاز به کار کرد که حبیب الله ثابت (ثابت پاسال)، کلان سرمایه دار بهائی، زیر مجموعه ی آن قرار داشت. (64)
بر پایه تحقیقات موجود (65): سران بهائیت، برای اداره فعالیت های اقتصادی خود در نقاط مختلف جهان، برنامه ریزی وسیعی کرده و از اوایل سده اخیر تشکیلاتی نیمه مخفی را به نام شرکت امناء در بسیاری از کشورها به وجود آورده بودند. اولین نمونه از شرکت امناء در سال 1929م، برابر با سال 1308 ش در آمریکا و در شهر واشنگتن ایجاد شد و بلافاصله از سوی هنری. ل. استیسون، وزیر خارجه وقت آمریکا، به رسمیت شناخته شد. (66) وظیفه ی این شرکت بر اساس اظهارنامه ای که در آمریکا و کانادا به ثبت رسیده، عبارت بود از عقد قراردادهای اقتصادی، قبول وصیتنامه ها، پذیرفتن موقوفات و انجام معاملات تجاری. (67)
شرکت امنای ایران از همان ایام، فعالیت خود را آغاز کرد. برخی از فعالیت های اقتصادی آن نظیر انحصار حمل و نقل مرسولات پستی ایران، ایجاد شرکت حمل و نقل بین ایران و اروپا و اخذ نمایندگی کارخانجات خارجی بود و حبیب الله ثابت به عنوان مباشر در اجرای آنها عمل می کرد.
ثابت در دوره ی جدید فعالیت های اقتصادی خود در ایران که پس از کودتای 28 مرداد آغاز شد، سرمایه ای بسیار وسیع تر در اختیار داشت. او علاوه بر اینکه نماینده و مباشر تام الاختیار بهائیان ایران در امور اقتصادی و تجارتی بود، از سوی آمریکایی ها نیز مأموریت داشت که برای تولیدات آنان در ایرن بازار مصرف ایجاد کند و راه را برای تسلط کامل اقتصادی بر ایران هموار سازد. نگاهی به فعالیت های اقتصادی و تجاری ثابت در این دوره نشان می دهد که بیش از 99% از اجناسی که شرکت های متعلق به ثابت پاسال به ایران وارد می کردند – از پپسی کولا گرفته تا تلویزیون های R.C.A و کارخانجات لاستیک «جنرال» و انواع گوناگون لوازم آرایشی – همگی ساخت آمریکا و متعلق به کارتل ها و تراست هایی بودند که سهام آنها متعلق به یهودیان صهیونیست بود. (68)
نکات فوق، هر یک جلوه هایی از پیوند بهائیت با کانون های سلطه در امریکا را به نمایش می گذارد. در این باره، شواهد دیگری نیز می توان ارائه کرد که شرح آن را در زیر می خوانید:

3-3. بهائیت؛ روابط با سیا و کاخ سفید
در تاریخ، و حتی در کتب و نشریات خود بهائیان، شواهد زیادی دال بر پیوند و همکاری آنان با مقامات دولتی و حتی امنیتی آمریکا وجود دارد، که ذیلاً به پاره ای از آنها اشاره می کنیم:
الف) ارتباط با مستشاران آمریکایی در ایران
در این باره، نمونه وار به دو مورد اشاره می کنیم:
1. همراهی و مهمانداری بهائیان از مستشاران آمریکایی در ایران، نظیر میزبانی و پذیرایی هوشمند فتح اعظم (عضو بعدی بیت العدل بهائیان در اسرائیل) (69) در دهه ی 1320 ش از رابرت لی کیولیک. (70)
2. حضور ادوار شلسینگر (مُبلغ یهودی تبار بهائی آمریکایی، و عضو هیئت مستشاری نظامی آن کشور در صنایع الکترونیک ایران عصر پهلوی) پس از بازنشستگی در کلاس های تبلیغی بهائیان در ایران. (71)
توضیح: هوشنگ فتح اعظم، در راپرتی که از وی در مجله آهنگ بدیع، ارگان جوانان بهائی ایران، درج شده است، با آب و تاب از حضور مستشار آمریکایی (کیولیک) در محافل و اماکن بهائیان در تهران و دیگر شهرهای ایران سخن می گوید و استقبال و پذیرایی چرب آنان از وی را گزارش می کند. وی همچنین نقل می کند: زمانی که با جمعی از بهائیان، همراه رابرت کیولیک از تهران به اصفهان و سپس شیراز رفتیم، «در آنجا شنیدیم که بعضی از روزنامه های شیراز یک روز قبل خبر داده بودند که یک مستشار آمریکایی قریباً به شیراز می آید. والی فارس نیز از وزارت امور خارجه [ایران] تلگراف داشته است که مستر رابرت کیولیک عازم آن دیارند، مقتضی است وسایل راحت و پذیرایی ایشان را فراهم سازد». (72)
از راپرت فتح اعظم بر می آید که مستشار آمریکایی کاملاً هوای بهائیان را داشته و از موقعیت سیاسی خود نزد مقامات دولتی ایران، به نفع آنها مایه می گذاشته و بهائیان نیز از این فرصت برای تثبیت موجودیت و دفع مخالفین فرقه در منطقه، سود می جسته اند. در همین راستا، با آنکه دولت ایران، رسماً پذیرای مستشار آمریکایی بوده و مقامات سیاسی و امنیتی منطقه برای وی در مهمانخانه آباده جا رزرو کرده بود، بهائیان وی را به مرکز تبلیغی خود می کشانند. فتح اعظم می نویسد: وقتی که از شیراز به مقصد آباده حرکت کردیم، بین راه در ده بید، «رئیس امنیه به دیدن ما آمد و گفت تمام خط راه را حکومت شیراز خبر داده است که مسافر محترمی از اهالی آمریکا خواهد آمد و در همه جا باید مراسم احترام معمول گردد. این است که خدمت رسیدم تا هر فرمایشی که داشته باشید حسب الوظیفه اجرا نمایم. رابرت از این تعارف تشکر کرد و بعد از صرف ناهار در سالن حظیرة القدس [بهائیان] با عده ای از احباب [یعنی اعضای فرقه] در حضور رئیس امنیه صحبت کرد و نحوه ی کلام را طوری نمود که بیشتر به کار جناب رئیس آید…
نزدیک به ساعت سه از ده بید حرکت کردیم و ساعت چهار و نیم بعد از ظهر به آباده رسیدیم. در بیرون شهر عده ای از احبا با دوچرخه و دسته گل آمده بودند و چون وارد آباده شدیم دیدیم که شهر را آب و جارو کرده اند و در هر قدم، نظامی و پاسبان به احترام گمارده. دانستیم که تلگراف حکومت شیراز کار خود را کرده است و این همه از اثرات آن می باشد. تا دم حدیقة الرحمن که همان حظیرة القدس آباده است نظامی و پاسبان گذاشته و احتراماً مأمور گماشته بودند.» فتح اعظم در ادامه، با اشاره به تعرّض مردم آباده «به تحرک علما و به اطمینان عدم مخالفت و ممانعت حکومت به» حدیقه در سه سال قبل از آن تاریخ [و تغییر اوضاع در پرتو نفوذ سیاسی مستشار آمریکایی] با غرور و افتخار می افزاید:
«حدیقة الرحمن که امروز آن قدر مورد احترام و لطف حکومت قرار گرفته بود سه سال قبل دچار بی مهری آنان و گرفتار تعصب اهالی نادان گشته بود… اما امروز به فضل جمال مبارک [میرزا حسینعلی بهاء، مؤسس بهائیت] کار برعکس بود. قوای تأمینیه به مناسبت ورود رابرت از آن محافظت می کردند و رسماً… مجبور به ادای احترام و تمکین بودند. هنگامی که در حدیقة الرحمن وارد گشتیم رئیس امنیه آباده… بدانجا آمد و رسماً از جانب حکومت خیر مقدم گفت و اظهار کرد که من مأمور پذیرایی شما هستم. حکومت وقتی تلگرافی از شیراز دریافت کرد می خواست برای شما محلی در مهمانخانه تهیه و تعیین نماید که این حضرات (یعنی احباء آباده) فرمودند که شما جز در حدیقة الرحمن جای دیگر مسکن و مقام نخواهید گرفت. این است که من الآن به عرض سلام آمده ام…».
به گزارش فتح اعظم: «در آن موقع که رئیس امنیه در حدیقة الرحمن نزد رابرت بود برخی از» بهائیان، تعرّض مسلمانان شهر به حدیقه در سه سال قبل را پیش کشیده و از آنان «شکایت» می کنند. زمانی هم که «رئیس امنیه خواست که از حظیرة القدس خارج گردد… به اصرار» بهائیان «در جلسه عمومی» آنان در همان جا حاضر شده و نطق حساب شده ی رابرت (مبنی بر اینکه بهائیان اهل لطف و مدارا بوده و توجهی خاص به ایران دارند) را استماع کرد و به ادعای گزارشگر، تحت «تأثیر» قرار گرفت… (73) همان شب عریضه ی یکی از بهائیان مبنی بر خبر درگیری میان مسلمانان و بهائیان در یکی از قراء اطراف آباده و قتل یک بهائی (74)، به عرض مستشار رسانده می شود و او «به پیشنهاد» یکی از همراهان، زیر آن را امضا کرده و از رئیس ژاندارمری خواهان تعقیب جدی موضوع می شود و به همراهان نیز می گوید: در تهران به مقامات سیاسی که با وی دیدار خواهند داشت پیرامون این موضوع تذکر خواهد داد. (75)

Martha Root ، مارثا روت
این پذیرایی رژیم پهلوی (در زمان محمدرضا پهلوی) از مستشار آمریکایی بهایی در استان فارس، یادآور احترام همان رژیم در زمان رضاخان از یک مبلغ بهائی آمریکایی (میس مارثاروت) در قزوین است.

خانم مارثا روت آمریکایی (متوفی 1939م) از سران بهائی و به اصطلاح از ایادی امرالله است که رهبران فرقه (عباس افندی و شوقی) نسبت به او لطفی خاص نشان می دادند و شوقی افندی از مارثاروت به عنوان «سرحلقه مبلغین و مبلغات»، «مقتدای مبلغین و مبلغات» و «فخر المبلغین و المبلغات» یاد می کند و او را «آیت انقطاع»، «مشعل الحب و الوداد» و «قرة العیون اهل بهاء» می خواند. (76) این زن آمریکایی بهائی، زمانی که در سال 1930 در ایران اقامت داشت، رژیم دیکتاتوری رضاخانی رسماً از وی حفاظت می کرد. برای نمونه، منابع بهائی نوشته اند: «هنگامی که مارثاروت به قزوین وارد می شد چهل و پنج اتومبیل شامل احبای آن شهر [= بهائیان قزوین] وی را همراهی می نمودند. برخی از احباء از ده ها فرسنگ فاصله برای دیدار او آمده بودند. روبروی هتل اقامتگاه وی مرتباً پنج سرباز مراقب او و اوضاع شهر بودند…». (77)

 

ب) پیوند با ارتش آمریکا
مجله اخبار امری، ارگان بهائیان، در سال 1351ش تحت عنوان «فعالیت های ایالات متحده آمریکا» گزارش می دهد که: «در کتابی که به زودی از طرف ارتش ایالات متحده آمریکا چاپ می شود مطلبی درباره ی دیانت بهائی درج خواهد شد» مجله مزبور در ادامه خاطر نشان می سازد که: «این پیشرفتی است بسیار بزرگ، زیرا اطلاعاتی صحیح درباره امر بهائی در اختیار خوانندگان می گذارد». (78) همین مجله در پاییز 1340 تحت عنوان «درباره یک مشاور بهائی» می نویسد: «نشریه مریلند در شماره فوریه1960 خود مقاله ای درباره توسعه ی برنامه های شعبه دانشگاه (مریلند) در شهر (سئول) پایتخت کره جنوبی منتشر و آقای (ویلیام. ه. ماکسول) را یکی از چهار متصدی عمده این شعبه معرفی و ذکر کرده است که آقای (ماکسول) یک مبلغ بهائی و مشاور فرهنگی ارتش هشتم آمریکا است». (79)
سالنامه جوانان بهائی ایران، مربوط به سال 1332 و 1333 ش، ضمن شرح مساعدت های گوناگون دوائر دولتی آمریکا به بهائیان می نویسد: «از طرف فرمانده قوای آمریکا اجازه ی استعمال پلاک مخصوصی برای تشخیص هویت بهائیانی که در خدمت نظام هستند صادر گردید». (80)

ج) پیوند با مقامات کشوری آمریکا
در جلسه جوانان بهایی آمریکا که در ایام کنفرانس جهانی بهائیان در امریکا (سنت لوئیز – میسوری، اوت 1974) برگزار شد، در کنار تلگراف های تبریک محافل ملی بهائیان نقاط مختلف جهان (از جمله ایران)، فرماندار ایالت (کانزاس) نیز «تلگراف تبریکی مخابره کرده و متذکر شده بود امیدوارم کنفرانس آینده بهائیان آمریکا در (کانزاس) تشکیل شود». (81)

د) پیوند با سفارت آمریکا و سازمان سیا
اخبار امری (سال 1351، ش15، ص4819) تحت عنوان «چاد» می نویسد:
«دوشیزه یزدی درباره سفرشان به چاد نیز گزارش می دهند: من به اتفاق مهاجرین برای یک مدت پیشنهادی 13 روزه به مسافرت رفتم. درست قبل از عزیمت با سفیر آمریکا و رئیس گروه صلح در چاد ملاقات کردم. هر دو درباره امر اطلاع داشتند و شخص دوم درباره عادات و سنن و معتقدات ده نشینان مناطق اطلاعات مختصری به من داد که برایم بسیار مفید بود و مرا در موقعیت محکمی قرار داد. به یاد می آورم که حضرت ولی امرالله [شوقی افندی] به مهاجرین توصیه می فرمودند که با السنه و عادات و سنن مناطق مهاجرتی خود آشنا شوند تا از آن راه با شرایط محلی شیوه ی تبلیغ را تطبیق دهند. حکمت این نکته را بعداً به رأی العین دیدم. هنگامی که به گروهی از اهالی ده کمک می کردیم که به اولیای ده رأی بدهند زنها از دادن رأی امتناع می کردند. آنها بی سواد بودند و ما چند نفر مرد را مأمور کرده بودیم که رأی آنان را برایشان بنویسند. کاشف به عمل آمد که یک زن نمی تواند نام یک مرد، خصوصاً نام شوهر خود را در حضور مردان دیگر بر زبان راند. این نکته جزئی از اطلاعاتی بود که نماینده اداره ی اطلاعات آمریکا در فوت لامی در اختیارم گذارد و لذا من نقش نویسنده را برای زنان ایفا کردم…».
همین مجله از سفر روحیه ماکسول (همسر شوقی، و از رهبران بهائیت پس از او) در مارس 1971 به آفریقا سخن می گوید که در 3 مارس «به (مونرویا) وارد شدند و بهائیان جنوب و غرب منطقه (لیبریا) حضور یافتند و با وجود اینکه دو ماه از کنفرانس لیبریا نگذشته بود دو مرتبه برنامه ای رادیویی و تلویزیونی راجع به امر مبارک برگزار گردید. در یکی از این مصاحبه های تلویزیونی، حضرت خانم [ماکسول] با سفیر آمریکا در صفحه تلویزیون ظاهر شدند». (82)
سرلشکر عبدالکریم ایادی، پزشک مخصوص محمدرضا، نیز از کسانی بود که شدیداً به ارتباط با سیا مظنون بود. در سال 1358 مقارن با اولین سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، کشورمان شاهد تنبه و بازگشت جمعی از بهائیان به اسلام، و اقدام آنها به تأسیس گروهی تحت عنوان جنبش آزادی بخش بهائیان ایران (جابا) و انتشار نشریه ای به نام «احرار» علیه بهائیت بود. گروه یاد شده «ضمن انتقاد از تشکیلات بهائیت قبل از انقلاب، از همه ی کسانی که در دوران شاه برای بیگانگان جاسوسی کرده و در پست های حساس آب به آسیاب دشمنان ایران ریخته اند انتقاد نمود. مثلاً در شماره یکم تیرماه [58، ص6 نشریه احرار] خبری را از زبان مرحوم اسدالله مبشّری، نویسنده معروف و وزیر دادگستری ایران در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، منتشر کرد که می گوید: تیمسار ایادی پزشک خصوصی شاه برای سازمان سیا جاسوسی می کرده است و مأموریت داشته اگر شاه قدمی برخلاف منافع آمریکا بردارد او را به قتل برساند». (83)

هـ) پیوند با کاخ سفید
در این زمینه می توان به حضور بهائیان شاخصی چون دکتر فیروز کاظم زاده (رئیس سابق محفل بهائیان آمریکا) (84) در کسوت مشاور کلینتون (رئیس جمهور اسبق آمریکا) در امور ادیان اشاره کرد و فراتر از آن، از حمایت آشکار رؤسای جمهور آمریکا (نظیر لیندون جانسون و رونالد ریگان) از این فرقه در سال های پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران یاد نمود.
مجله اخبار امری (مهر1346، ش7، صص286-287)، بخش «اخبار جامعه جهانی بهائی – آمریکا» از پیام تبریک لیندون جانسون در 6 اکتبر 1967 (جمعه 14 مهر 1346ش) به محفل بهائیان امریکا به مناسبت صدمین سالگرد تأسیس بهائیت یاد می کند. جانسون، که معاون کندی بود و پس از قتل «مشکوک» وی روی کار آمد، با صهیونیست ها پیوندی عمیق داشت و در زمان خود ارتباط آمریکا با اسرائیل را به نقطه عطف رساند. به قول جیمز بیل، مورخ و تحلیلگر آمریکایی مشهور: «ایمان و تعهد ویژه ی دولت جانسون در قبال اسرائیل، کلّ سیاست آن در مورد خاورمیانه را تحت تأثیر قرار می داد». (85) استیون گرین، مورخ آمریکایی، در کتاب «جانبداری؛ روابط سرّی آمریکا و اسرائیل» (ترجمه سهیل روحانی) نقش فعال و مؤثر دولت جانسون در همکاری با اسرائیل بر ضدّ اعراب در جنگ شش روزه (ژوئن 1967) را به وضوح ترسیم کرده است. پیام تبریک مزبور حدود سه ماه پس از تجاوز وحشیانه اسرائیل به کشورهای عربی (که در نتیجه ی آن، بخشی وسیع از سرزمین های اسلامی به اشغال رژیم صهیونیستی درآمد) صادر شده است.
نکته ی جالب توجه در این پیام آن است که رئیس جمهور صهیونیست آمریکا خطاب به محفل بهائیان آمریکا تصریح می کند: «هدف شما با هدف آمریکا یکی است»! متن گزارش اخبار امری چنین است:
پیام رئیس جمهور آمریکا به محفل ملی آمریکا به مناسبت جشن صدمین سال اعلان عمومی امر که در شهر شیکاگو، ایالت ایلینوی از تاریخ 5تا8 اکتبر منعقد بوده است، پیام ذیل از پرزیدنت لیندون جانسون واصل و در جلسه عمومی قرائت گردید. محل انعقاد جشن تالار (پالمر هاوس) و ناطقین جلسه ی آن شب جنابان اسقف جیمز پایک و دکتر فیروز کاظم زاده بوده اند.

کاخ سفید – واشنگتن
6 اکتبر 1967
خطاب به اعضای محفل ملی بهائیان ایالات متحده آمریکا

خرسندم که صدمین سالگرد یکی از وقایع تاریخ پرحادثه ی امر بهائی را تهنیت گویم و اذعان کنم که مساعی شما موجب ترویج خیر می گردد. مقصد شما محبت است و بذر حق و عدالتی که افشانده اید عالم بشریت را بهره ای وافر از ثمرات مساعی شما خواهد بود. هدف شما با هدف آمریکا یکی است و آرزوی شما آرزوی همه ی افراد خیرخواه است. ملت آمریکا در جمیع جهات برای ایجاد دنیایی تلاش می کند تا در آن جایی جهت بغض و عناد نباشد و همه ابناء بشر، راه صلح پویند و در آزادی، تفاهم و عزت، زندگی کنند. همه ی افراد متفکر و دوراندیش، رسالت دین بهائی را تکریم و تجلیل می کنند. زیرا هر یک از ما در انتظار روزی است که کره ی ارض یک وطن شود و کلیه ی ابناء بشر ساکنان آن. لیندون جانسون.

گفتنی است که در همان روز 6 اکتبر، نمایندگان محفل ملی آمریکا به واشنگتن رفته و در کاخ رئیس جمهوری (کاخ سفید) با جانسون دیدار کردند و کتاب «اعلان عمومی امر حضرت بهاء الله» را از سوی بیت العدل فرقه در اسرائیل رسماً به وی تسلیم نمودند. عصر همان روز پیام تبریک فوق از طرف جانسون به عنوان محفل ملی آمریکا صادر شد و شب هنگام در جلسه عمومی بهائیان که در سالن مرکزی هتل (پالمر هاوس) منعقد بود قرائت گردید. یکی از سخنرانان آن جلسه نیز، دکتر فیروز کاظم زاده بود که نطقی مبسوط راجع به تاریخ بهائیت و آموزه های آن ایراد کرد. (86)
ادامه دارد…

………………………………………………………………….
پی نوشت ها:
41- تاریخ معاصر ایران: در مورد او و بستگیهای ماسونیش ر. ک: بخش «بهائیت و رژیم پهلوی» در فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال سیزدهم، شماره پنجاهم، تابستان 1388.
42- ر. ک: معماران تباهی، ج4، صص73-91.
43- ر. ک: معماران تباهی، همان، 103 به بعد.
44- ر. ک: نیمه ی پنهان، ج12؛ ص31 به بعد.
45- درباره ی او و سوء استفاده های مالی و همکاریش با مافیای غارتگر دولتی و درباری در رژیم پهلوی و عضویت او در لژهای ماسونی مولوی و جمشید (رئیس لژ جمشید) و کلوپ روتاری تهران و کرمان، و عناد و دشمنیش با اسلام و انقلاب اسلامی ایران، ر. ک: معماران تباهی، ج3، صص84-97.
46- دکتر فرهنگ مهر، رئیس دانشگاه پهلوی شیراز، عضو لژ حافظ و استاد ارجمند لژ پرسپولیس و عضو لاتاری شیراز (فراماسونرها، روتارینها و لاینزهای ایران 1357-1333ص 353) و لژ بزرگ ایران (اسناد فراماسونری در ایران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 451/1). تاریخ معاصر ایران: درباره فرهنگ مهر و نیز هوشنگ نهاوندی و فرخ رو پارسا، در بخش «بهائیت و رژیم پهلوی» در فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال سیزدهم، شماره پنجاهم، تابستان 1388 مفصلاً بحث شده است.
47- داریوش ارجمند، که نامش در بین اعضای لجنه ملی جوانان بهائی در 1326 ش به چشم می خورد (ر. ک: سالنامه جوانان بهایی ایران، سال 104و105 بدیع، ص10) کسی است که به اتفاق سپهبد علی محمد خادمی اولین کلوپ «اینتراکت – روتاراکت» در ایران را (که وابسته به تشکیلات «روتاری بین المللی جوانان و نوجوانان» است) در سال 1349 و با عضویت 25 نفر از دانشجویان و دانش آموزان در تهران تأسیس کرد (معماران تباهی، ج1، ص4).
48- سیاوش ارجمند، مالک کارخانجات بزرگ ارج در عصر پهلوی و عضو فعال کلوپ روتاری در ایران بود (معماران تباهی، ج3، ص16).
49- درباره او و ماهیت و مواضع استعماریش ر. ک: بخش «بهائیت و انگلیس» از فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال سیزدهم، شماره پنجاهم، تابستان 1388.
50- کامبیز قربان (پسر دکتر ذبیح قربان) عضو لژهای ماسونی و روتاری در ایران بود (معماران تباهی، ج3، چ3، ص82).
51- نرسی قربان (پسر دکتر ذبیح) از فعالان و سرکردگان ضدّ انقلاب در خارج از کشور، و مشاور ویژه ی رضاپهلوی است. مدیریت عامل بانکی نیز که رضا پهلوی با دلارهای اعطایی آمریکا برای مبارزه با انقلاب اسلامی ایران تشکیل داد به او واگذار شد (معماران تباهی، همان، صص82-83). نرسی، افزون بر این سوابق درخشان! عضو لژهای ماسونی و روتاری در ایران بود (همان، ص82).
52- ابوالحسن دهقان (برادر زن ذبیح الله قربان)، بهائی و عضو مؤسس باشگاه لاینز شیراز و از اعضای فراماسونری و روتاری بود. ر. ک: همان، ص82.
53- برای تصویر او ر. ک: معماران تباهی، سیمای کارگزاران کلوپهای روتاری در ایران، ج5، تصاویر آخر کتاب.
54- راجع به سپهبد خادمی و وابستگی او به تشکیلات بهائیت، ر. ک: «بهائیت و رژیم پهلوی» از فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال سیزدهم، شماره پنجاهم، تابستان 1388.
55- معماران تباهی، ج1، ص33.
56- همان، صص45-46.
57- تشکیلات فراماسونری در ایران، حسین میر، ص106.
58- نامه ماهانه روتاری کلوپ ایران، سال سوم، شماره 13.
59- همان، صص12 و 17.
60- تشکیلات فراماسونری در ایران، حسین میر.
61- تاریخ معاصر ایران: در این زمینه، ر. ک: مقاله ی آقای علی رجبی راجع به حضور بهائیان در انجمن های ماسونی و شبه ماسونی، در فصلنامه ی تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال سیزدهم، شماره ی پنجاهم، تابستان 1388.
62- انشعاب در بهائیت، اسماعیل رائین، ص299. در مورد شرکت امنا در امریکا و ایران، و چگونگی تأسیس و اهداف و گردانندگان آن و نیز متن اساسنامه ی وی ر. ک: مأخذ پیش گفته، صص 315-299؛ معماران تباهی، ج3، صص28-27. برای «ابراز عنایت» رسمی بیت العدل بهائیت در اسرائیل در 24 اوت 1972 از این شرکت نیز ر. ک: اخبار امری، ارگان رسمی محفل بهائیان ایران، سال 1351، ش11، ص341.
63- اخبار امری، سال 1351، ش11، ص341.
64- معماران تباهی، ج3، ص22. تاریخ معاصر ایران: راجع به حبیب ثابت و روابط وی با آمریکا.
65- همان، صص27-28.
66- انشعاب در بهائیت…، اسماعیل رائین، ص299.
67- همان، ص300.
68- معماران تباهی، ج3، ص28.
69- از همین خانواده، نورالدین خان فتح اعظم، در سال 1307 ش عضویت محفل بهائیان تهران را بر عهده داشت (ظهورالحق، بخش نهم، مخلوط، ص82) و در سال 1309 و 1310 نیز عضو و منشی محفل بهائیان ایران (محفل ملی) بود. (همان، ص92و94). چنانکه در سالهای 1328 تا 1331 ریاست محفل ملی با او بود. (سالنامه ی جوانان بهائی ایران، جلد2، 106-107 بدیع، ص67و70و119-122؛ اخبار امری، اردیبهشت 1328، ش 1، ص10). نورالدین خان، علاوه بر این، در سال 1318 پس از مرگ حاج غلامرضا امین امین، صندوقدار اموال فرقه، قائم مقام وی گردید (ظهورالحق، همان، ص118).
70- آهنگ بدیع، سال دوم (1326)، ش 15 و 16 صص5-16.
71- ر. ک: همان، سال 1352، ش 7و8، صص 46-47.
72- همان، ص8.
73- همان، 13-16.
74- و البته، این «روایت بهائیان» از ماجرا است که نوعاً «یکسویه» و «آلوده به اغراض مسلکی و فِرقَوی» می باشد و بنابراین باید روی آن، همچون دیگر درگیریها، تحقیقی «جامع، ژرف، بی طرفانه و ریشه کاوانه» صورت گیرد و به ویژه باید دید که ریشه و منشأ آن درگیری، چه و که بوده است؟ وقتی که مستشار آمریکایی، روز روشن، یک راست در آباده، تحت حمایت و حفاظت آشکار مأموران دولتی و امنیتی شهر، به مرکز تبلیغاتی فرقه ی بهائیت (که اسلام و تشیع – دین رسمی کشور – را منسوخ می شمارد) می رود و با رئیس امنیه پالوده می خورد و در حضور او سخنرانی می کند و طبق گزارش فتح اعظم، مخالفان فرقه را «جاهل و نادان» می شمارد، چگونه می توان توقع داشت که مسلمانان غیور و دیندار به منطقه دست روی دست بگذارند و خاموش بنشینند؟! پیدا است که این گونه «تظاهرات ضد اسلامی و حتی ضدّ ملی – که ظاهراً مستشار آمریکایی و جمع همراه وی، شعور درک پیامدها و تبعات سوء و قهری آن در جامعه ی اسلامی را نداشته اند – دیر یا زود آتشی را بر می انگیخت که احیاناً خشک و تر را با هم می سوزانید…
75- همان، صص16-15.
76- حضرت طاهره، نصرت الله محمد حسینی، ص25.
77- همان، صص27-28.
78- اخبار امری، سال 1351، ش5، ص151
79- همان، سال چهلم، مهر 1340، ش7، ص390.
80- سالنامه ی جوانان بهائی ایران، ج3 (109-108 بدیع)، صص134-133. مأخذ پیش گفته با اشاره به اختتام تزیینات داخلی مشرق الاذکار مرکزی بهائیان در آمریکا و خبر افتتاح آن در سال 1334 ش توسط روحیه ماکسول (همسر و نماینده شوقی افندی)، می افزاید: «انجمن محلی ویلمت و نمایندگان اداره ی راه اجازه نامه کتبی صادر کردند که نمایندگان بهائیان می توانند در صورت لزوم از میدان ایستگاه اتومبیل ها و جاده (شریدان) نیز برای کشیدن راه های فرعی به طرف معبد استفاده کنند و برای آنکه میدان مزبور را آزاد بگذارند از ساختن پیاده روهای غربی صرف نظر نموده اند. اداره دولتی خدمات کشوری جزیره رود [کذا] تعطیلات بهایی را به رسمیت شناخت و ریاست عالیه ی تعلیمات عمومی کوشا با محفل مقدس روحانی شهر مزبور موافقت نمود که اطفال بهائی در ایام تعطیلات بهائی از حضور در مدارس معاف باشند.
جوانان بهائی دانشگاه شیکاگو کنفرانسهای امری متعددی درباره مواضیع مختلفه ی امری ترتیب دادند. میدان دانشگاه آریزونا موافقت کردند که نماینده جوانان نهایی در شورای مذهبی محصلین شرکت نماید و نام دیانت بهایی با شرح تعالیم و معتقداتش در زمره ی ادیان رسمی دیگر ثبت گردید. عقدنامه ی بهائی از طرف اولیای امور شهر ایندیانا پولیس به رسمیت شناخته شد و از طرف فرمانده قوای آمریکا اجازه ی استعمال پلاک مخصوصی برای تشخیص هویت بهائیانی که در خدمت نظام هستند صادر گردید. دو برنامه از ایستگاه تلویزیون شیکاگو پخش گردید…
81- اخبار امری، سال 1353، ش11، ص314 و 318.
82- همان، سال 1350، ش14، ص497.
83- بهائیت در ایران، دکتر سید سعید زاهد زاهدانی، صص274-273.
84- فیروز، پسر کاظم کاظم زاده عضو اسبق سفارت ایران در شوروی است (مروری بر پنجاه سال تاریخ؛ خاطرات سیاسی و اجتماعی، تهذیب و تلخیص از باقر عاقلی، ص335) که در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی سالها عضو محفل بهائیان ایران بود (ر. ک: آهنگ بدیع، سال 24-1348 ش، ش1و2، ص29؛ سالنامه ی جوانان بهائی ایران، جلد3، 108-109بدیع، صص119-120 و 122) و حتی در سال 1331 به عنوان «معاون رئیس» محفل شناخته می شد (سالنامه جوانان بهائی ایران، همان، ص122) کاظم کاظم زاده تحصیل کرده ی دانشگاه مسکو و مترجم سفارت کبرای افغانستان در مسکو بود و از آنجا به وزارت امور خارجه ی ایران منتقل شده بود (مروری بر پنجاه سال تاریخ… ، همان، ص335).
فیروز کاظم زاده، در دهه ی 50 شمسی ریاست محفل ملی بهائیان در آمریکا را بر عهده داشت (اخبار امری، سال 1355، ش11، ص298). وی در 1924 در مسکو متولد شد و در 1940 به اتفاق پدرش به ایران مهاجرت کرد. سپس در 1943 به آمریکا رفته، برای همیشه در آنجا ساکن شد و در دانشگاه استانفورد و هاروارد تحصیل کرد و در رشته تاریخ روسیه دکترا گرفت. از 1956 در دانشگاه ییل به تدریس تاریخ روسیه پرداخت و به ریاست شورای تحقیقات مربوط به روسیه و اروپای شرقی رسید(ر. ک: آهنگ بدیع، سال 24، همان، ص29). او همچنین در هاروارد و کلمبیا و استانفورد تدریس می کرد و ضمن نگارش مقالات متعدد در مجله ی آمریکایی مطالعات اسلاویک، سردبیری مجله ی بهائی ورلد اردر (world order) را بر عهده داشت و با مجله ی فکر بهائی (که به زبان فرانسوی در سوئیس منشتر می شد) همکاری داشت (همان، ص30). در کنفرانس بهائیان که مرداد 1355 در فرانسه و با حضور روحیه ماکسول و ذکرالله خادم (از ایادی امرالله) تشکیل شد، فیروز به عنوان رئیس محفل ملی آمریکا در ششمین جلسه (15 مرداد برابر6 وات) راجع به بهائیت سخن گفت و ضمن حمله به مخالفان فرقه، با استناد به مطالب کتاب شوقی افندی (گاد پاسزبای) مدّعی پیشرفت بهائیت در جهان شد(اخبار امری، سال1355، ش11، صص297-298).
85- عقاب و شیر، جیمز بیل، ترجمه مهوش غلامی، 286/1.
86- ر. ک: اخبار امری، بهمن – اسفند 1346، ش 11-12، صص 556-558.

 
منبع:ادیان نیوز

ejt

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

8 + سه =